من و آونگ - حسین رضائیان

ساعت اتاق خواب خانه‌مان آونگ دارد.

 

اصلن روزی که آن را خریدیم، یکی از جذابیت‌هایی که منجر به انتخابش شد، همین آونگ داشتنش بود. البته وقتی فهمیدیم که برای حرکت آونگش، باتری جدا می‌خواهد، به همان جذابیت ظاهری‌اش بسنده کردیم و اینکه برای جا به جا شدن یک میله، قرار باشد باتری مجزا مصرف شود را کلاً از برنامه‌ی زندگی‌مان کنار گذاشتیم.

 

خاطرم هست که آن اوایل، یک بار، فقط و فقط یک بار، شاید برای امتحان سالم بودنش، آونگش را هم به راه انداختیم و تمام. البته دلایل دیگری هم می‌توانست داشته باشد؛ می‌دانید، ما برای اینکه صدای تیک تاک ساعت، مثل مته، مخ‌مان را سوراخ نکند، عمدن دنبال ساعتی گشتیم که عقربه‌ی ثانیه شمارش، پیوسته کار کند، نه ضربه‌ای. برای همین، احتمال می‌دهم بعد از آن یک مرتبه، همین صدای بسیار خفیف تق تق آونگ را بهانه کرده‌ام و فعال بودنش را از ذهن خود و اهل خانه، در هاله‌ای از ابهام، به ورطه‌ی فراموشی سپرد‌ه‌ام.

ادامه مطلب

قصه ما

داستان من و آونگ

آونگ ,یک ,جا ,باتری ,البته ,اینکه ,یک بار، ,که آن ,دنبال ساعتی ,ساعتی گشتیم ,گشتیم که

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاهی برای همه |خرید اینترنتی اينجا با ما باشيد سوالات کمک پرستاری فروشگاه فایل دونی 98 panjarehinasim وبلاگ رسمی استاد کرمیان hossinpur زیرصوت | صدای زیر زمین دانلود پروژه و مطالب اموزشی ترجمه مقاله